مترجم سایت

مترجم سایت

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ص و القرآن ذی الذّکر

 

اولین مبحث ما شیوه بیان در قرآن کریم است , به صورت کلی هر کتابی شیوه خاصی در بیان دارد , و اگر با شیوه و زبان مفهومی خاص کتاب آشنایی نداشته باشیم نمی توان به غرض و مقصود اصلی کتاب دست یافت , به عنوان مثال: اگر کسی با زبان حافظ آشنایی نداشته با شد نمی تواند درک کند که حافظ در اشعارش چه چیزی را مد نظر داشته است, چنانکه کسانی هستند که او را فردی میگسار می دانند؛ زیرا وی در اشعارش از "می"  بسیار سخن رانده است , اما کسی که با زبان حافظ آشنایی داشته باشد , به این نتیجه می رسد که مقصود حافظ از "می" ," می" متعارف نمی باشد .

چنانکه دراین بیت اینگونه می سرایند:

                               زبانی میگسارم بخش یا رب             که  در وی هیچ دردسر نباشد

قرآن نیز کتاب معمولی نیست و قدر مسلم کتاب عمیق علمی است, دلیل این مطلب تفاسیر مفصل و متنوعی که درباره این کتاب نوشته شده است؛ مانند: تفسیر فخر رازی که تقریباً سی و دو جلد است و یا تفسیر المیزان که بیست جلد می باشد و در فنون مختلف راجع به این کتاب نگاشته اند, اگر کتاب ساده ای بود این همه شرح و تفصیل درباره این کتاب نگاشته نمی شد.

این در صورتی است که این کتاب بیان کننده مطالب متنوع و گوناگون و عمیق است که متفکران درباره آن بسیارکار کردن و معترفند که نتوانستند حق مطلب را ادا کنند.

بنابراین باید با شیوه بیانی قرآن آشنایی پیدا کرد , همچنانکه درقرآن با آیات مختلف به شیوه های مختلفی به بیان غرض خویش پرداخته است.مثلاً : گاهی اوقات به صورت ادبی و استعاری صحبت کرده است و گاهی از اوقات به صورت حقوقی صحبت کرده است ؛ در جای که قرآن به صورت حقوقی آیات خویش را بیان کرده صحیح نمی باشدکه ما آنرا  به صورت استعاری معنی کنیم دراین صورت راه را اشتباه پیمودیم . کما اینکه برخی از باطنیه اینگونه هستند و هر آیه ای از آیات قرآن برای آن باطنی قائلند .

مثلاً: در مورد آیه « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ » البقرة :183 ؛ این آیه یک عبارت حقوقی و فقهی است که دستوری را صادر می کند . در این قرآن ما عباراتی را داریم که تشبیه ای و استعاری است و اگر این عبارت را به صورت حقوقی معنا کنیم راه را اشتباه پیمودیم , مثلاً : « وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ » القیامة : 22 ؛ « إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ » القیامة : 23 چنانکه حشویه ," ناظره" را همین نگاه معمولی و با چشم ظاهر  گرفتن و یا در آیه «   یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ » فتح : 10 اشاره به همین دست دارند .

پس باید توجه کرد آیا آیه لحن حقوقی دارد همچنانکه در آیه می فرماید : « وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» البقرة : 179همچنان که آیه  درتبیین   فلسفه قصاص بیان شده است ویا لحن توصیفی و.. دارد.

در این مجال تبیین شیوه های بیانی قرآن ضروری است تا کمکی به فهم صحیح مراد متکلم باشد. 

ادامه مطلب...

نوشته شده در دوشنبه 89/12/23ساعت 9:41 عصر توسط ضیاءالدین نظرات ( ) |

      حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لحَْمُ الخِْنزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَیرِْ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُترََدِّیَةُ وَ النَّطِیحَةُ وَ مَا أَکلَ‏َ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلىَ النُّصُبِ وَ أَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالْأَزْلَامِ  ذَالِکُمْ فِسْقٌ  الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلَا تخَْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ  الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا  فَمَنِ اضْطُرَّ فىِ مخَْمَصَةٍ غَیرَْ مُتَجَانِفٍ لّاِثْمٍ  فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.(آیه 3/سوره مائده).

   ترجمه: گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتى که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت‏شدن از بلندى بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده- مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتى که روى بتها (یا در برابر آنها) ذبح مى‏شوند، (همه) بر شما حرام شده است و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‏هاى تیر مخصوص بخت آزمایى تمام این اعمال، فسق و گناه است- امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنا بر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگى، دستشان به غذاى دیگرى نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعى ندارد که از گوشتهاى ممنوع بخورند) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (آیه 3/سوره مائده).

 

 

 

بحث لغوی:

دو واژه در این آیه از اهمیت خاصی برخوردار است که مفسرین و لغویین به آن توجه داشتند 1."اکملت" 2. "اتممت"

1."اکملت":در کتب لغوی مانند : العین , لسان العرب , مجمع البحرین , قاموس آمده است :الکمال: التمام و أکملت الشیءبمعنی أجملته و أتممته[1] ؛ در قاموس و صحاح جوهری : کمال را وصفی بالاتر از تمام دانسته اند و مثالی برای آن آورده اند ؛ که می گوید کمال انسان آن است که بعضی از اوصاف حمیده راهم داشته باشد مثل : علم و شجاعت , اما تمام انسان آن است که اعضایش ناقص نباشد.[2]

2. "اتممت": اتممت الشیء : أکملته [3]؛ تمم : تم الشیء یتم تماً و تمامه ... و قال الفارسی : تمام الشیء ما تم به . [4]

بعد از بیان لغوی این واژه ها به بررسی آراء درباره آیه اکمال می پردازیم:

 

 

 

نظرات اندیشمندان و مفسرین درباره آیه سه سوره مائده

وتعدیل این نظرات

همان طور که در مقدمه اشاره شد این آیه از معدود آیاتی است که صدر آن با موضوعی آغاز و سپس در اواسط کلام موضوع جهت دیگری به خود گرفته و تغییر می یابد اما به یکباره این موضوع به شریان اصلی خود باز میگردد و مسیر خود را ادامه می دهد , این تغییرباعث شده تا سوالاتی در ذهن مفکرین رخ دهد وهریک درصدد توجیهه این امر برآیند در این مجال ما به بررسی این توجیهات و تعدیل آن  می پردازیم :

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

1.آیا آیه اکمال جمله معترضه است یا غیر معترضه ؟

برخی از مفکرین معتقدند این آیه به صورت کامل و بهم پیوسته است و آیه اکمال جمله مستقلی نیست  ودلیلشان این است که "فاء" در جمله "فَمَنِ اضْطُرَّ فىِ مخَْمَصَة" عطف است و این جمله به ماقبل خود عطف خورده بنابراین نمی توان" الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ..."را جمله جدا بدانیم .[5]

در مقابل این دیدگاه برخی بر این اعتقادند این "فاء" در جمله "فَمَنِ اضْطُرَّ فىِ مخَْمَصَة" فاء عطف نمی باشد بلکه فاء استنافیه است و آغاز کلام را نشان می دهد,[6] و بنابر این نظر به راحتی می توان گفت آیه اکمال(الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلَا تخَْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ  الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا  )جمله معترضه است .

ما با رجوع به کتب اعرابی ,همچون کتاب اعراب القرآن و بیانه از محی الدین درویش و الجدول فی اعراب القرآن از محمود بن عبد الرحیم صافی و... به این امر دست یافتیم که فاء در این جمله مستأنفه است ودلیلی بر عاطفه بودن آن نیافتیم .[7]

استاد جعفر سبحانی در توجیهه معترضه بودن این آیه , دلائلی را ذکر می فرمایند: که از جمله این دلائل توجه به روایات شان نزول که درباره " الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلَا تخَْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ  الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا  "است که به صورت مستقل از تمام آیه بیان شده واختلافاتی که در میان مفسرین در شان نزول این آیه دارند گواه دیگری است بر معترضه ومستقل بودن این جمله " الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ... وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا  ".[8] آمدن سه آیه از قرآن که هم مضمون با صدر و ذیل آیه است,[9] خود دلیل دیگری است بر معترضه بودن آیه اکمال , همچنین اگر جمله " الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلَا تخَْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ  الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا  "از آیه برداریم خللی به آیه وارد نمی شود,[10] و این نشان از  معترضه بودن این قسمت از آیه دارد .

می توان  منشاء این اختلافات را در عواملی جستجو کرد :1.مساله عدم تحریف قرآن 2. مساله خلافت و جانشینی امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام .

1. مساله عدم تحریف قرآن:اغلب کسانی که قائلند آیه اکمال جمله معترضه نیست و استقلالی از خود ندارد با این مساله رو درو بودند که در صورت جواز بر معترضه بودن آن می توان این آیه را به راحتی از قرآن برداشت و یا حذف کرد و در این صورت هیچ خللی به آیه وارد نمی شود وبدین روش به راحتی تحریف در قرآن صورت میپزیرد , غافل از آنکه ضمانت حفاظت این آیات و این سوره ها بدست علی الاعلی است ,همچنانکه می فرماید : إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (آیه 9/سوره حجر). وازجهتی دیگر وجود جملات معترضه در قرآن  هدف مهمی را دنبال میکند وآن متوجه ساختن  شنونده و خواننده به امری است ؛از سوی دیگر این تنها جمله معترضه  قرآن نیست که به توجیه آن بپردازیم ,غافل از آنکه وجود این جملات معترضه در قرآن امر بدیهی و جزء ساختار قرآن بشمار می آید.

2. مساله خلافت و جانشینی امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام : برخی با توجه به شان نزولهای متفاوتی که درباره این آیه مطرح گردیده است ( خواه این آیه در روز عرفه نازل شده و یا در روز غدیر خم ویا ...) در صدد توجیه عقاید خود از طریق آیات قرآن پرداختند. وتوجهی به سیاق آیات , قرینه ها درونی وبیرونی و.. نداشته اند.

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

2.مقصود از کلمه "الیوم " در آیه اکمال چیست ؟ آیا اشاره به روزی خاص دارد ؟

مفسران بر سر کلمه یوم اختلافاتی دارند که شاید منشأ آن  اختلاف در شان نزول این آیه باشد ,در این زمینه آراء وجود دارد که به ذکر آن می پردازیم.

الف: دیدگاه فخررازی و بیضاوی: ایشان احتمال می دهند واژه "الیوم " در این آیه در معنای حقیقی خود بکار نرفته است ,بلکه معنای مجازی دارد , بدین معنا که "الیوم " در اینجا به معنای "دوران " و"یک برهه از زمان" است , نه یک قطعه کوتاه از زمان .

طبق این نظریه , آیه نظر به روز خاص و حادثه ویژه ای ندارد , بلکه از شروع و آغاز دوران عظمت اسلام و فرا رسیدن دوران یأس و نا امیدی کفار خبر می دهد .

در پاسخ باید گفت : اولاً : معنای مجازی و غیر حقیقی نیاز به قرینه روشنی دارد که فخر رازی و بیضاوی برای این معنای مجازی , قرینهای ارائه نمی دهند.

ثانیاً: اگر این تفسیر صحیح بود , نزول این آیه بنابر این معنا سزاوارتر بود که در فتح مکه باشد .

ثالثاً : این نظر با روایاتی که دلالت بر نزول آیه در هجدهم ذی الحجه دارد سازگار نیست .

رابعاً : قرآن درباره این روز خاص اوصافی را بیان میکند که عبارتند از "  یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ"," أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ ","َ أَتمَْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ" ," رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا  "که همه این اوصاف مربوط به یک روز معین است و به همین دلیل با یکدیگر در ارتباط می باشند.

ب:دیدگاه مشهور در میان مفسران اهل تسنن: واژه "الیوم" ناظر به روز مشخصی است وآن روز عرفه است که پیامبر در حجه الوداع در روز جمعه یا روز دوشنبه این آیات بر او نازل گردید و این آیات را خواندند.[11]

پاسخ : اما اگر مقصود از " الیوم " را روز عرفه بدانیم همچنان که اغلب اهل تسنن قائل به آن هستند , اولاً: باید دید در این روز چه حادثه ای رخداده است که این آیه نازل شده و ثانیاً:باید دید مقصود از کافران چه کسانی هستند آیا مقصود کافران قریش هستند , اگر مقصود اینانند یأس ایشاندر روز فتح مکه بود ؛ اما اگر مقصود کافران شبه جزیره عربستان باشداینان نیز در روز برائت مأیوس شدن , اما اگر مقصود مطلق کافران روی زمین باشد , اینان نیز تا آخرین دقائق عمر پیامبر مأیوس نشدند, اما درباره اینکه در روز عرفه چه حادثه ای اتفاق افتاده مفسران به آن اشاره ای نکردند واین خود دلیل بر ضعف این نظر است.[12]

 ج: برخی دیگر مقصود از "الیوم " را روز هجرت , یا روز برائت از مشرکان و یا روز بعثت شمرده اند . علماء شیعه به اینان اینگونه پاسخ می دهند : 1. اگر مقصود از " الیوم " روز هجرت یا روز بعثت باشد , در این روز نه کافران مأ یوس شدند و نه دین کامل شد , بنابراین آیه با این روز مطابقت ندارد.2.اگر مقصود از الیوم روز فتح مکه باشد[13] , که در سال هشتم اتفاق افتاده است , در این سال بسیاری از پیمانهائی که مسلمانان با کافران داشتند به قوت خود باقی بوده است و مشرکان مجاز بودند که مانند جاهلیت رسوم حج را بجا بیاورند از این لحاظ نه یأس بر کافران مستولی بود و نه آئین خدا در آن روز تکمیل شده بود و چه بسا احکامی پس از فتح مکه بیان شده است .3.اگر مقصود از " الیوم" روز برائت از مشرکان یعنی روزی که امام علی علیه السلام سوره برائت را بر مشرکان خواند باشد , در آن روز اگرچه مشرکان شبه جزیره از هرگونه پیروزی مأ یوس گشتند ولی آن روز دین از نظر بیان احکام , کامل نگشته بود و چه بسا احکامی مانند: حدود و قصاص که در همین سوره (مائده) آمده است بعداً نازل گردید .

د: دیدگاه مشهور میان مفسران شیعه : این واژه "الیوم" اشاره به روز غدیر خم دارد همچنان که کلینی به سندش از امام باقر علیه السلام در حدیثی نقل کرده که فرمود : «و کانت الفریضه تنزل بعد الفریضه الأولی , و کانت الولایه آخر الفرائض , فانزل الله الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ» ؛ ( فریضه به ترتیب یکی پس از دیگری نازل می شد وولایت آخرین فریضه ها بود , سپس خداوند _عزوجل_ این آیه را نازل فرمود : الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ) .[14]

این دیدگاه با سیاق آیه سازگاری بیشتری دارد و می توان گفت : در این روز هم امر ولایت کامل شد و به اتمام رسید و هم کافران مأیوس شدند زیرا بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم جانشینی وجود داشت که بعد از ایشان دین اسلام را تحکیم بخشد واز سوی دیگر  احکام الهی در این روز به شکل اتم خود بیان شد.[15]

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

3.مقصود از اکمال دین و اتمام نعمت در این آیه چیست؟

 نظرات درباره اکمال دین و اتمام نعمت  متفاوت است که عبارتند از : الف : مقصود از تکمیل دین , تکمیل تعلیم وظایف حج است .این نظر  اشکالی در بر دارد وآن این است که چگونه با انجام و تعلیم شیئ جزئی , کل کامل می شود به عبارت دیگر چگونه با انجام و تعلیم وظایف حج کل دین کامل می شود .ب:برخی بر این اعتقادند که اکمال دین بوسیله نازل شدن بقایای حلال و حرامی است که در این آیه ذکر گردیده است ؛ پاسخی که به ذهن می رسد این است که ما بعد از این آیه , آیاتی را در بیان احکام الهی داریم مانند : آیه کلاله و آیه ربا بنابراین نمی توان پذیرفت که اکمال در احکام صورت پذیرفته باشد .ج: برخی هم بر این اعتقادندکه چون بیت الله الحرام از لوث مشرکین پاک گردید و مسلمانان بدون اختلاط با آنان حج بجا آوردند این امر دلیلی است بر اکمال دین ؛ غافل از اینکه پاک شدن کعبه از مشرکین یکسال قبل از جریان نزول این آیه است و معنا ندارد که این آیه یکسال بعد از حادثه نازل شود.

د: برخی نیز بر این اعتقادند مقصود از اکمال دین , تکمیل اساس دین است نه فروع آن , و با ورود احکامی چند از فروع در این سوره , دین کامل نمی گردد, خصوصاً برخی از همین احکام (احکام گوشت) قبل از نزول دراین سوره , در سوره های دیگر مشروحاً نیز نازل گردیده است .و ما باید روزی را بیابیم که در آن روز این دو حادثه ( تکمیل دین و یأس کافران ) با هم تحقق بیابد و آن روز جز روزغدیر خم , روز دیگری نیست و آن روزی است که امیر المومنین علی علیه السلام به جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برگزیده شد .[16]

این نظر اگرچه به  مساله اکمال دین پرداخته  و آن را حل کرده است امامتعرض مساله اتمام نعمت نشده ومیتوان این نظر را با نظریه دیگر ممزوج کرد ومساله اکمال دین و اتمام نعمت را حل کرد. این دیدگاه عبارتند از اینکه : این آیه اتمام در نعمت ولایت و اتمام در حکم را نشان می دهد واستدلالشان این است: جمله" الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ... وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا  "جمله معترضه است زیرا ویژگی جمله معترضه بودن این است که اگر از وسط دو جمله برداشته شود خللی به کلام وارد نشود همچنان که در این سوره اینگونه است .اما با مقایسه مضمون آیه حرمت علیکم المیته و الدم ...غفور رحیم در این سوره  با آیات هم مضمون در سوره های دیگر   مانند آیه 173سوره بقره , آیه 145سوره انعام, آیه 115سوره نحل؛ در می یابیم این آیه تتمه آیات سورهای ذکر شده می باشد بدین صورت که در سه آیه ذکر شده به حرمت میته و خون و گوشت خوک و آنچه موقع سر بریدن نام غیر خدا برآن برده شده است اشاره دارد در صورتی که در این آیه به برخی دیگر از احکام گوشت اشاره کرده است . و میگویم : آیات این سه سوره تمام بوده اما این آیه بر تمامیت آن افزوده است. بنابراین صدر آیه سه سوره مائده اتمام در حکم را نشان می دهد , اما اتمام در نعمت ولایت را که نعمت تشریع حکم نیز بشمار می آید از ادامه آیه استنباط می شودکه می فرماید: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتىِ . 

حال شاید این سوال به ذهن برسد که آیا در قرآن به حکم شرعی نعمت اطلاق شده است ؟در جواب باید گفت : در آیه شش همین سوره (مائده) بعد از ذکر طهارت به وسیله وضو در صورت عدم وجدان آب مساله تیمم را بیان کرده است و این تیمم را اتمام نعمت , حکم طهارت شمرده است ؛ پس ما دو مصداق اتمام نعمت داریم : 1- اتمام نعمت جعل حکم تشریعی (حکم) 2- اتمام نعمت جعل حکم ولائی (حاکم)

در دوران حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ایشان امامت و رسالت وولایت داشتند , اما با جعل ولایت امیر المومنین این نعمت اتمام پیدا کرد و به سر حد کمال خویش رسید .

  حکمت اتمام نعمت ولایت و مساله اتمام نعمت حکم در این است که حکم با مجری حکم( حاکم) منفک از یکدیگر نیستند .

بنابراین با توجه به تقابل نظرات می توان در یافت که استدلال اخیر از استحکام و اتقان بیشتر ی نسبت به سایر استدلالات برخوردار است .

البته ممکن است گفته شود جملات معترضه در سوره سیاق لفظی آیات سوره را بهم بزند ولی این امر به معنای عدم سیاق نیست بلکه سیاق غرضی را بنا میکند , یعنی در راستای غرض سوره است و غرض سوره این مساله را بیان می دارد:نه تغیییر ونه تعطیل نه در حکم و نه در حاکم , این معنا دراین آیه جمع شده است وهدف ازآوردن آیه اکمال در این سوره برجسته سازی این مطلب است.[17]

 


1.العین /ج5/ص 378 ؛ لسان العرب /ج11/ص599؛ مجمع البحرین /ج5/ص466

 

2.قاموس قرآن/ج6/ص147؛ 

.مجمع البحرین /ج6/ص22[3]

.العین /ج8/ص111؛ لسان العرب/ج12/ص67؛[4]

5.یوسف شعار ؛ تفسیر آیات مشکله ؛ذیل همین آیه

 

.بحث های استاد جعفر سبحانی ؛ تفسیر صحصح آیات مشکله قرآن ؛ذیل بحث آیه اکمال [6]

7.الجدول ؛ ج6؛ص274, اعراب القرآن و بیانه ؛ ج2؛ص410, اعراب القرآن دعاس ؛ ج1؛ ص243.

8. برخی از مفسرین همچون زمخشری در کشاف /ج1/ص605و سیوطی ومحلی جلالی در تفسیر جلالین/ج1/ص110وثعلبی نیشابوری در الکشف و البیان عن تفسیر القرآن /ج4/ص12و..قائلند این قسمت از آیه در روز عرفه نازل شده است , ولی برخی درکتب تفسیری خود قائلند این قسمت از آیه درباره حادثه غدیر خم نازل شده است  مانند :تفسیرفرات الکوفی /ج1/ص119,تفسیر القمی /ج1/ص162,تفسیر نور الثقلین /ج1/ص587,تفسیر جوامع الجامع /ج1/ص312... برخی هم قائلند این قسمت از آیه درروزفتح مکه نازل شده است همچون :مراح لبید لکشف معنی القرآن المجید /ج1/ص251و کشف الاسرار وعده الابرار/ج3/ص17...      

9.. إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیرِْ اللَّهِ  فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَْ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ  إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(سوره بقره,آیه173)

قُل لَّا أَجِدُ فىِ مَا أُوحِىَ إِلىَ‏َّ محَُرَّمًا عَلىَ‏ طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَن یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیرِْ اللَّهِ بِهِ  فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَْ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(انعام145)

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَیرِْ اللَّهِ بِهِ  فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَْ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(نحل115)

10. دیدگاه استاد جعفر سبحانی و سید محمد حسین طباطبائی در المیزان /ج1/ص167.

11.الکشاف /ج1/ص605؛ تفسیرجلالین /ج1/ص110؛ لباب التآویل فی معانی التنزیل /ج2/ص9؛ الدرالمنثور                   /ج2/ص257؛ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن/ج4/ص16. المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز /ج2/ص154؛ زاد المسیر فی علم التفسیر /ج1/ص512؛ تفسیر ابن کثیر /ج3/ص23.

 

12. تفسیر صحیح آیات مشکله /استادجعفر سبحانی/ ذیل همین مطلب .

13.کشف الاسرار میبدی /ج3/ص17؛ مراح لبید نووی جاوی /ج1/ص251.

 

14.اصول کافی /ج1/ص289 ؛ برگرفته از کتاب امام شناسی و پاسخ به شبهات /ج1/ص273.

15. الأصفی فی تفسیر القرآن /ج1/ص260؛ البرهان /ج2/ص223.

16.دیدگاه استاد جعفرسبحانی در تفسیر آیات مشکله ذیل آیه اکمال

17. مصاحبه با استاد محترم محمد حسین الهی زاده


نوشته شده در دوشنبه 88/11/26ساعت 6:25 عصر توسط ضیاءالدین نظرات ( ) |

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

1.حضرت زینب (س) : ایشان بعد از فاجعه عاشوراء با قول و فعل و تقریرشان اهتمام بسیاری به احیاء حادثه عاشوراء داشتن , ایشان با گریه و لطم بر صورت و زدن سر بر محمل وخونین شدن سرشان و همچنین با خطبه های غراء خود در شام و اماکنی که به اسارت برده شدن و با سرودن اشعار و برگزاری مجالس عزا و ماتم برای امام حسین علیه السلام و تربیت شاگردان به نشر فرهنگ حسینی پرداختند , ایشان با مدیریت ویژه ای که در آن بحرانهای شدید که بر اهل بیت وارد می شد نشان دادن یک زن با تمسک به قوه ایمان دارای قدرتی می شود که بر اندوه ها فائق آید از حریم ولایت دفاع کند و از حق خویش دفاع کند وبا وجود احساسات شدید وعاطفی بودن یک زن خصوصاً در زمان از دست دادن عزیزترین عزیزان بردبارانه به عالی ترین نحو ایفای نقش کنند .

چنانچه یکی از صاحب نظران اهل تسنن که به بنت الشاطی معروفند درباره حضرت زینب کتابی نگاشتند که به زبان فارسی با عنوان " زینب قهرمان کربلا" به چاپ رسیده است ؛ وی در این کتاب چنین می نویسد : " حضرت زینب خواهر امام حسین علیه السلام شادی امویان را بر ایشان زهر کرد , او قهرمان کربلا بود و نقش خویش را در امور سیاسی بعد از حادثه عاشورا به خوبی ایفا کرد او زمینه ساز قیام مختار , عبد الله بن زبیر و سقوط دولت اموی و تاسیس دولت عباسی و انتشار مذهب شیعه بود .

2. رباب دختر امرء القیس بن عدی (همسرابا عبد الله الحسین علیه السلام ): پدر شاعرش در عهد عمر بن خطاب اسلام آورد و عمر تولیت مسلمانان شام را به او داد , امام حسین علیه السلام از دختر او رباب خواستگاری کرد و او پذیرفت . رباب بعد از حادثه کربلا در زیر سقف نمی رفت و به مواساة امام حسین علیه السلام در آفتاب می نشست .

3.سکینه بنت الحسین : نقل شده است در مجلس ماتمی او و دختر عثمان بن عفان حضور داشتند دختر عثمان اظهار داشت من دختر شهید هستم سکینه ساکت شد تا لحظه ای که موذن بانگ برداشت : «اشهد ان محمداً رسول الله » سکینه خطاب به دختر خطاب به دختر عثمان اظهار نمود که این محمد کیست ؟ دختر عثمان گفت : هرگز نمی توان با شما مفاخره نمود.

4.فاطمه بنت الحسین : بعد از وقایع کربلا با کلام فصیح خود حاضرین را به گریه می آورد .روزی در شام مردی شامی از اتباع یزید از یزید خواست تا فاطمه (س) را به او هدیه دهد . اما با انکار شدید حضرت زینب (س) روبرو شد و فرمودند: هرکس با ما این کار را بکند از امت ما خارج شده ؛ همسر حضرت فاطمه پسر عمش حسن بن حسن علیه السلام است .فاطمه بنت الحسین بعد از حادثه عاشوراء خیمه ای به پا میکند و یکسال در ماتم سید الشهداء مجلس عزا بر پا می کند .

5.زنی از بکر بن وائل : این شخص اولین زنی است که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام علیه عمال یزید به شورش بر میخواهد وی به همراه شوهرش در لشکر عمر بن سعد حضور داشته و وقتی یورش لشکریان یزید را بر خیمه ها و آتش زدن آنها می بیند منقلب شده و شمشیر به دست می گیرد و با فریاد میگفت: ای آل بکر بن وائل! آیا این درست است که خیمه گاه دختران رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم غارت شود؟ هیچ حکمی جز حکم خدا وجود ندارد , ای کسانی که می خواهید انتقام خون فرزند رسول الله را بگیرید ! بپا خیزید . شوهر آن زن که اوضاع را چنین دید بر خاست و همسرش را به درون خیمه برگرداند.(لهوف/ص74)

6. زنان بنی اسد : ایشان که در دفن شهداء کربلاء نقش مهمی داشتن وقتی اجساد شهداء را در معرکه می بینند به قبیله خود بر می گردند و از مردان کمک می خواهند تا این اجساد را دفن کنند اما با امهال و بی توجهی مردان قبیله روبرو میشوند بنابراین خود دست به کار میشوند وقتی مردان متوجه عزم زنان میشوند به کمک ایشان برخاسته و شهداء عاشوراء را با راهنمایها وکمک امام سجاد علیه السلام دفن میکنند .

در حال حاضر بعد از گذشت هزار و اندی سال زنان شیعه عراق و محبین اهل البیت در روز دفن امام حسین علیه السلام ویارانشان با تاسی از زنان بنی اسد هرساله به صورت خود جوش با برگزاری مواکب چند میلیونی به عزاداری در شهر مقدس کربلا می پردازند.

7.ام سلمه همسر پیامبر (ص) : این زن از جمله زنانی هستند که در هجرت به حبشه با اصحاب پیامبر بودند واسم ایشان هند می باشد , ایشان بعد از هجرت به حبشه به مدینه می روند و شوهرشان در جنگ احد به شهادت می رسند و پیامبر قبل از جنگ احزاب با ایشان ازدواج می کنند  (بحار الأنوار245:43).

ام سلمه از وقایع عاشورا اطلاع داشتند زیرا پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم شیشه ای از خاک کربلا به ایشان دادن و فرمودند : هرگاه دیدی این خاک تبدیل به خون شد بدان در آن روز حسینم کشته شده , در یکی از شبها ام سلمه, رسول خدا  صلى الله علیه وآله وسلم را در خواب می بینند که اندوهناک هستند علت را از ایشان جویا می شوند و پیامبر در پاسخ می فرمایند : من از کربلا آمده ام از جایگاه ومدفن شهدا , بعد از این خواب ام سلمه به سراغ شیشهای می رود که در آن خاک کربلا وجود داشت و آن را خونین می بیند وبدین ترتیب فهمید که امام حسین به شهادت رسیدند سپس با گریه های ایشان همسایه ها متوجه این واقعه می شوند (بحار الأنوار45 :232,227,89,إثبات الهداة 192:5، أمالی الصدوق :120).

 بعد از حادثه  کربلا مجالس ماتم برشهدا کربلا أقامه کرد.

 

8. ام البنین ( همسر امام علی علیه السلام ) : بعد از شهادت فرزندانش هرروز با فرزندان حضرت عباس به بقیع می رفتند و بر فرزندانش سوگواری می کرد و زنان مدینه با گریه های او به گریه می افتادند وزمانی که زنان با نام ام البنین به او تسلیت می گفتند با این اشعار جواب آنها را میدادند(سفینة البحار510:1)

 

لا تدعـونی ویک أم البنـین

تذکرینـی بلیـوث العریـن

کانت بنـون لی أُدعـى بهم

والیوم أصبحت ولا من بنین

 9.اسماء بنت عقیل (دختر عقیل برادر بزرگ امام علی علیه السلام ) :ایشان در فصاحت در میان زنان بنی هاشم مشهور بودن , زمانی که اسیران شام به مدینه برگردانده شدند ایشان در این ابیات را در سوگواری شهدا بیان داشتند :

ماذا تقولون اذ قال النبی لکم      ماذا فعلتم و انتم آخر الأمم؟

  لعترتی و باهلی بعد مفتقدی    منهم أساری و منهم ضرجو ابدم

ما کان هذا جزائی اذ نصحت لکم   ان تخلفونی بسوء فی ذوی رحمی

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

 برخی از زنان با نقل روایت از امام حسین علیه السلام به نشر فرهنگ حسینی پرداختند از جمله :

1.حضرت زینب دختر امام علی علیه السلام

2. فاطمه بنت الحسین

3.حبابه والبیه : حبابه، دختر «جعفر والبیه ی اسدیه » است. کنیه ی او «ام الندا»  بانویی است از شیعیان عاقله ی کامله ی جلیله و عالم به مسایل حلال و حرام و بسیار متعبد و کوشا در عبادت .

این بانو می گوید: یک روز امیرالمؤمنین ( علیه السلام) را در محل پیش قراولان لشگر دیدم که با تازیانه ی دوسری که در دست داشت، فروشندگان ماهی های جری (بی فلس) و مار ماهی و سگ ماهی و ماهیان در آب مرده را می زد و با لحن آمرانه ای چون «ای فروشندگان مسخ شده های بنی اسراییل و ای لشگر بنی مروان » ! آنان را از فروختن این نوع ماهی های حرام بازمی داشت .

در این هنگام «فرات بن احنف » که در آن جا حاضر بود، از جای برخاست و به سوی حضرت آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین! لشگر بنی مروان چه کسانی هستند؟

علی ( علیه السلام) در پاسخ او فرمود: «آن ها کسانی بودند که ریش های خود را می تراشیدند و سبیل های خود را رها کرده و آن را می تابیدند، خداوند هم آنان را مسخ کرد.»

حبابه می گوید: من تا آن روز گوینده ای را خوش بیان تر از او ندیده بودم; او را دنبال کردم تا این که در جلوی خان مسجد (محوطه ی جلوی مسجد) نشست، به او عرض کردم: خداوند تو را مشمول لطف و رحمت خویش قرار دهد، دلیل بر امامت چیست؟

آن حضرت با دست خود اشاره به ریگی که روی زمین افتاده بود کرد و فرمود: «آن را نزد من بیاور.»

من آن ریگ را برداشتم و به ایشان دادم، آن حضرت ریگ را در کف دست خود گذاشت و با دست خود آن را نرم کرد، سپس با نگین انگشترش که نام خود آن حضرت بر آن نقش بسته بود، آن سنگریزه را مهر کرد، سپس به من گفت:

«ای حبابه! هر گاه کسی ادعای امامت کرد و توانست چنان که دیدی بر سنگریزه ای مهر بزند، پس بدان که او امام واجب الاطاعة است. همانا امام کسی است که هر چه را بخواهد و اراده کند، از او پنهان نگردد.»

حبابه گوید: من رفتم تا هنگامی که امیرالمؤمنین ( علیه السلام) به درجه ی رفیع شهادت رسید. من نزد امام حسن ( علیه السلام) آمدم، آن حضرت در مسند امیرالمؤمنین نشسته بود و مردم، معالم دین خود را از او سؤال می کردند. چون حضرت مرا دید، فرمود: «ای حبابه ی والبیه!» عرض کردم: بله، ای مولای من! فرمود: «آن چه همراه داری بیاور، من آن سنگریزه را به او دادم، آن حضرت نیز همانند امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) برای من بر آن سنگریزه مهر نهاد.»

پس از شهادت امام حسن ( علیه السلام) به نزد امام حسین ( علیه السلام) شرف حضور پیدا کردم. حضرت در مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله) نشسته بود، چون وارد شدم، مرا خوش آمد گفت و به نزدیک خودش خواند و فرمود:

«ان فی الدلالة دلیلا علی ما تریدین، افتریدین دلالة الامامة؟» ; در میان نشانه ی امامت، آن چه را تو می خواهی هست، آیا دلیل امامت را می خواهی؟ گفتم: آری آقای من، فرمود: «آن چه با خود داری بیاور» . سنگریزه را به آن حضرت دادم و او هم بر آن مهر نهاد.

پس از شهادت آن حضرت نزد علی بن الحسین ( علیه السلام) رفتم. در آن موقع سن من به صدو سیزده سال رسیده بود و از شدت پیری ضعف بر وجودم غلبه کرده و رعشه بر اعضای من افتاده بود. آن حضرت در حال رکوع و سجود و مشغول عبادت بود. مدتی منتظر ماندم تا این که خسته شدم و از دریافت نشانه ی امامت مایوس گشتم، برخاستم که بروم، دیدم آن حضرت با انگشت سبابه به من اشاره فرمود، ناگاه دیدم جوانی به من بازگشته و خود را دختری باگیسوان مشکین دیدم.

چون نمازش تمام شد، گفتم: ای آقای من! چقدر از دنیا گذشته و چقدر باقی مانده است؟ فرمود: «اما ما مضی فنعم و اما ما بقی فلا» ; «آن چه را که گذشته است می دانم و آن چه را که باقی است، کسی نمی داند.

سپس فرمود: «آن چه همراه داری بیاور.» من سنگریزه را به او دادم و حضرت بر آن مهر نهاد.

پس از شهادت امام سجاد ( علیه السلام) به خدمت امام محمد باقر، امام جعفر صادق و امام موسی کاظم و امام رضا (صلوات الله علیهم اجمعین) رسیدم و همه ی حضرات سنگریزه را برایم مهر کردند.


نوشته شده در دوشنبه 88/11/26ساعت 6:20 عصر توسط ضیاءالدین نظرات ( ) |

زن مسلمان با تاسی از حضرت زینب و اسیران کربلاء در زمینه های مختلف به احیاء این فاجعه عظیم روزگار کرده اند , در این مجال به معرفی زنانی می پردازیم که در وادی نشر فرهنگ عاشوراء به وسیله خطابه یا سرودن اشعار و مراثی بر مظلومان کربلا یا نقل روایت از امام حسین علیه السلام ویا انتشار کتاب وبرگزاری همایشهای متعدد ویا برگزاری مجالس سوگواری و تعزیه  ویا با الگوقرار دادن این بزرگ مردان وزنان تاریخ راه ایشان را پیمودن  و به ایشان پیوستن (روحشان شاد و یادشان ماندگار ).

زن مسلمان با تاسی از حضرت زینب و اسیران کربلاء در زمینه های مختلف به احیاء این فاجعه عظیم روزگار کرده اند , در این مجال به معرفی زنانی می پردازیم که در وادی نشر فرهنگ عاشوراء به وسیله خطابه یا سرودن اشعار و مراثی بر مظلومان کربلا یا نقل روایت از امام حسین علیه السلام ویا انتشار کتاب وبرگزاری همایشهای متعدد ویا برگزاری مجالس سوگواری و تعزیه  ویا با الگوقرار دادن این بزرگ مردان وزنان تاریخ راه ایشان را پیمودن  و به ایشان پیوستن (روحشان شاد و یادشان ماندگار ).


نوشته شده در دوشنبه 88/11/26ساعت 6:19 عصر توسط ضیاءالدین نظرات ( ) |

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

ساختار قرآن و کتاب مقدس

 

        1- تعداد کتاب

       عهد قدیم شامل سه قسمت ؛ تورات ( اسفار پنجگانه ) , کتوبیم(نوشته ها) و نبوئیم (پیامبران ) می باشد که مجموعا شامل 39 نوشته می باشد که هر یک در زمان و با هدف خاصی به نگارش در آمده اند. عهد جدید نیز شامل سه قسمت ؛ اناجیل چهار گانه و رساله های رسولان و مکاشفه یوحنا می باشد که توسط اشخاص مختلف و با هدف خاصی نگارش یافته اند ولی قرآن یک مجموعه واحد و بدستور پیامبر اسلام و از وحی الهی به نگارش در آمده است.

        2- اجزاء کوچکتر

        عهد قدیم و عهد جدید در سال 1226 میلادی توسط شخصی به نام استیفان لانگتون به صورت کنونی باب بندی و در سال 1551 میلادی توسط رابرت استین به صورت ایه ای شماره گذاری شد . و علت آن نیز سهولت در دسترسی و آدرس دهی متن بوده است . ولی دسته بندی قرآن تفاوت دارد , بجای باب , سوره قرار دارد و هر سوره بین 3 آیه تا 286 آیه متغیر است. سوره میزان تحدی قرآن است. خود قرآن نیز به سوره و آیه اشاره دارد .  

        3 - مدت جمع

        عهد قدیم در مدتی حدود هزار سال جمع شده یعنی از زمان رسول خدا (موسی(ع)) شروع و هزار سال بعد , نوشته , جمع آوری وبه صورت امروزی در آمد . عهد جدید نیز مدتی بعد از عیسی مسیح ( از سال 45 م به بعد) شروع و تا یک قرن بعد ( حدود 140م) به پایان می رسد و بعداَ به عنوان متن مقدس از سوی شورای کلیسا اعلان می شود.

ولی قرآن در زمان نزول وتحت هدایت پیامبر اسلام جمع گردید که مدت آن 20 سال و بعضاَ 23 سال ذکر گردیده است.

        4- زمان جمع

        عهد قدیم از زمان حضرت موسی (ع) شروع وتا حدود هزار سال ادامه می یابد . و زمان جمع عهد جدید نیز حدودا از 15 میلادی شروع و تا یک قرن ادامه می یابد.ولی قرآن در زمان رسول اسلام جمع آوری و منظم گردید.

        5-  ناقل

        ناقل عهد قدیم رسولان بنی اسرائیل و نیز کاتبان می باشند و ناقلان عهد جدید , رسولان و بعضا شاگردان رسولان عیسی مسیح می باشند . ولی ناقل قرآن رسول اسلام می باشد.

       6 - زبان متن

       زبان عهد قدیم عبری و زبان عهد جدید , برخی عبری و برخی آرامی و برخی یونانی می باشد و زبان قرآن عربی می باشد.

 7- مولف یا مولفین متن

        یهودیان , عهد قدیم را نوشته افرادی می دانند که عنایت و اراده خدا بر آنان بوده یعنی معتقدند که عهد قدیم یک مولف خدائی و یک مولف بشری دارد . مسیحیان , عهد جدید را نوشت? انسانهای عادی ولی با عنایت خداوند می دانند. مسلمانان , قرآن رااز خداوند و با الفاظ الهی می دانند بخلاف یهودیان و مسیحیان که الفاظ را از انسان ولی با اراده خداوند میدانند.

 8-رسالت کتاب

       یهودیان , رسالت عهد قدیم را الهی و آن را از جانب خداوند و برای هدایت قوم بنی اسرائیل می دانند و عهد قدیم را تاریخ عنایت و توجه خداوند به قوم بنی اسرائیل و تاریخ ملی یهود می انگارند . ولی عهد جدید , رسالت خود را الهی و برای تمام مردم می داند. قرآن نیز رسالتی الهی و فراگیر برای خود قائل است.

 9-پیام اساسی

        عهد قدیم , تاریخ قوم بنی اسرائیل و هویت ملی آنان است و پیام اساسی آن , بیان چگونگی خروج بنی اسرائیل از مصر و ورود آنان به سرزمین مقدس و رویدادهای سپری شده می باشد .عهد جدید پیامش را در مژده فرا رسیدن ملکوت خداوند و بشارت عیسی مسیح و نجات مردم از گناه نخستین ایشان و فدیه قرار گرفتن مسیح , ارائه داده است و قرآن پیامهای زیادی ارائه داده است و قرآن پیامهای زیادی ارائه نموده که مهمترین آنها , توحید, نبوت ومعاد می باشد.

 10-مخاطبین کتاب

        مخاطبین عهد قدیم فقط بنی اسرائیل می باشند.مخاطبین عهد جدید در ابتدا بنی اسرائیل بودند ولی بعد از مدتی به غیر بنی اسرائیل نیز تعمیم یافت.ولی قرآن , مخاطبین خود را تمام مردم و مومنین می داند.

 11-نگرش پیروان به کتاب مقدس

       یهودیان به عهد قدیم به عنوان متن مقدس دینی نگاه میکنندوآن را منبع وحی الهی بشمار می آورند که توسط کاتبان بشری ولی با الهام از خداوند به نگارش در آمده است و از طرفی تاریخ ملی یهود رانیز تشکیل می دهد, تاریخی که هویت یهود از آن می باشد . مسیحیان به عهد جدید به عنوان متن مقدس که بشارت و زندگانی عیسی مسیح توسط کاتبان به نگارش درآمد . ولی مسلمانان به قرآن به عنوان متن مقدس و نیز معجزه جاوید پیامبر اسلام می نگرند و اعتقاددارندکه قرآن معجزه ای از جنس کلام است که هیچکس مانند آن را نمی توانند بیاورند.

12-سبک بیان

       سبک بیان عهد قدیم به صورت گزارشی تاریخی است یعنی واقعه ای را با ذکر جوانب آن و به صورت تاریخی نقل می نماید یعنی سبک نگارش , به صورت تاریخ نگاری بوده و احتمالا نویسندگان آن , تاریخ نگار نیز بوده اند وبه همین جهت یک متن تاریخی محسوب می شود . عهد جدید حکایت زندگانی عیسی مسیح از زبان و قلم شاگردان و پیروان ایشان می باشد و همانگونه که از اسامی اناجیل مشهود است(انجیل به روایت متی , انجیل به روایت مرقس و....) سبک بیان , روایتی و حکایتی می باشد یعنی متن به سبک زوایت به زندگانی عیسی مسیح می پردازد . قرآن ( در حالیکه به نقل وقایع تاریخی و مسائل اخلاقی و مباحث عقیدتی پرداخته ولی) با سبک ادبی به بیان می پردازد.(1)

 

 تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

  


نوشته شده در چهارشنبه 87/11/9ساعت 9:35 عصر توسط ضیاءالدین نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت


کد ماوس